• امروز : چهارشنبه - ۱۵ مرداد - ۱۴۰۴
4

ساخت زیباترین پل جهان/مسیری که “حسن” بدون ترس در آن قدم می گذارد

  • کد خبر : 9730
  • ۱۰ آبان ۱۴۰۳ - ۴:۱۶
ساخت زیباترین پل جهان/مسیری که “حسن” بدون ترس در آن قدم می گذارد

همیشه بهترین پل ها و بهترین مسیرهای دسترسی ساخته ی دست مهندسان و معماران کارکشته ی خارجی نیست. زحمات معماران و مهندسان ساخت پل ها انکار ناپذیر نیست ولی گاهی می توان بدون مدرک ساخت پل یا آشنایی با سازه های آهنی و بتونی، کاری بزرگ کرد که سال ها در ذهن و قلب های […]

همیشه بهترین پل ها و بهترین مسیرهای دسترسی ساخته ی دست مهندسان و معماران کارکشته ی خارجی نیست. زحمات معماران و مهندسان ساخت پل ها انکار ناپذیر نیست ولی گاهی می توان بدون مدرک ساخت پل یا آشنایی با سازه های آهنی و بتونی، کاری بزرگ کرد که سال ها در ذهن و قلب های افراد ماندگار می ماند.

در گوشه و کنار جهان، یا همین کشور خودمان مردمانی زندگی می کنند که برای تردد و دسترسی به امکانات مختلف با سختی های زیادی روبرو هستند.

گاه می توان با یک اقدام کوچک،شادی بزرگی را برای افرادی آفرید که حتی برای مدرسه رفتن و رسیدن به میز و نیمکت های کلاس، شب با نگرانی سر را بر روی بالش می گذارند و هر روز مسیر خانه تا مدرسه را با استرس بالا رفتن از پله های پرشیب و تند و تیزی که مانند صخره های سنگی در نظر آنان می باشد،طی می کنند.

 

دانش آموز دیروز، معلم مهربان و فداکار امروز

لیلی ساکی نام مدیر آموزگار دبستان شهید کریم ساکی روستای زرگران علیا منطقه سیلاخورست که با تلاش و پشتکار توانسته است به آرزوهای دوران کودکی خود لباس واقعیت بپوشاند و در کسوت معلم جهت خدمت به مدرسه ی روستای دوران کودکی خود بازگردد.

اینک نوبت جان دادن به کلماتی است که در انشاهای خود می خواند. خانم ساکی شهریور ماه و هنگامی که مدرسه را تحویل می گیرد دقیقا همان خاطرات و تصاویر دود گرفته دوران دانش آموزی برایش تداعی می شود. دیوارهای کلاس چنان کثیف و رنگ پریده است که انگار خرابه ای بیش نیست. برای همین دست به کار می شود و با دعوت از تعدادی از خیرین و اولیا دانش آموزان از آنان می خواهد که برای رنگ کاری، به مدرسه کمک کنند. این درخواست به سرعت از سوی اولیا و خیرین اجابت می شود.

تا بازگشایی  مدرسه فرصتی باقی نمانده است و باید زودتر دست به کار شد. با دو نفر نقاش ساختمان صحبت می کند تا در کوتاه ترین زمان مدرسه را رنگ کاری نماید.

در مدت دو روز مدرسه ای که کلاس ها و دیوار ها و درهای آن شبیه خرابه ای بودند،تبدیل به مدرسه ای شده است که به گواه والدین،فرزندانشان حاضرند تایم بعدازظهر هم به مدرسه بیایند و دوست دارند در این کلاس های زیبا درس بخوانند.

بازگشت معکوس دانش آموزان انتقالی گرفته

در این سال ها ۲ دانش آموز به دلیل شرایط بد و نامناسب این دبستان به یکی از روستاهای همجوار و یک دانش آموز دیگر به بروجرد انتقالی گرفته بودند و هر روز از روستای خود رنج رفت و آمد را به جان می خریدند ولی حاضر به حضور در این مدرسه نبودند.با آغاز سال تحصیلی و تدریس درس مهربانی به دانش آموزان، صحبت اقدامات مثبت خانم مدیر دهان به دهان پیچید.

خانم ساکی می گوید: اولیای دانش آموزان انتقال گرفته برای حقیقت سنجی حرف ها و صحبت ها در خصوص تغییرات صورت گرفته به مدرسه می آیند،هنگامی که گام به درون مدرسه می گذارند،از تعجب حیرت زده می شوند و انتظار دیدن چنین مدرسه ای را ندارند. وقتی شاهد تغییرات مثبت مدرسه و ظاهر آن می شوند به سرعت دانش آموزان را به این مدرسه بازمی گردانند.

اگر کار برای رضای خدا و خدمت به خلق باشد،چنین نتیجه ای دور از ذهن نیست.

 

ساخت زیباترین پل جهان/مسیری که “حسن” بدون ترس در آن قدم می گذارد

خانم ساکی می گوید: “حسن” یکی از دانش آموزان خوب و زرنگ پایه دوم مدرسه ماست که متاسفانه پای چپش دارای معلولیت مادرزادی است. به همین دلیل حسن برای بالا رفتن از پله ها همیشه با مشکل روبرو است و باید به کمک یک نفر از پله ها بالا برود و اگر این حمایت نباشد نمی تواند پله ها را طی کند.

این وضعیت باعث رنجش خاطر من می شد و به یاد یکی از همکلاسی های دوران کودکی ام به نام رضا می افتادم که در راه رفتن و بالا رفتن از پله ها مشکل داشت و همیشه از سوی دوستانش مسخره می شد.

نمیخواستم حسن در این زمینه احساس ضعف کند و معلولیتش باعث شود تا فکر کند با بقیه دانش آموزان فرق دارد و داستان رضا برای او تکرار شود.پس برای حل مشکل دست به یک کار اساسی زدم.

پله ها برای انسان هایی که دارای دوپای سالم هستند،هیچگاه مشکل ساز نمی شوند ولی برای افراد معلول و عبور آنها باید مسیر خاص طراحی و ساخته شود. به همین خاطر سریع با یک معمار محلی صحبت کردم و ایده ام را برای اجرا به او گفتم. این معمار نیز روز جمعه کار ساخت را به پایان رساند تا مدرسه ما یک “رمپ” ویژه معلولین داشته باشد.

روز شنبه بچه ها که مدرسه آمدند، پس از مراسم صبحگاه حسن را به جلوی صف فرا خواندم و از او خواستم که رمپ را با قدم های خودش افتتاح کند. خنده ای که در آن لحظه بر لب حسن آمد دنیایی برای من ارزش داشت.

 

لینک کوتاه : https://gaharnews.ir/?p=9730

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.