نام مقصد:آبشار شوی یا آبشار تله زنگ
راه دسترسی:راه آهن سراسری تهران – جنوب (ایستگاه تله زنگ)
جاده ماشین رو از سمت دزفول: این مسیر از سمت منطقه سردشت دزفول و پیر چل به آبشار منتهی میشود. باید از دزفول به سمت منطقه شهیون بروید. در 5 کیلومتری منطقهای به نان پیر یا گوشه، مسیری ماشینرو وجود دارد که تا نزدیکی آبشار میرود. از محل توقف خودرو تا خود آبشار 2 ساعت کوهنوردی و پیادهروی ساده منتظر شما خواهد بود. به تازگی از جاده دزفول به روستای پامنار تا پشت آبشار ۳۵ کیلومتر جاده خاکی باز شده است که با یک ساعت پیادهروی به آبشار میرسند.
شروع برنامه: ۹فروردین ۱۴۰۰
پایان برنامه: ۱۱ فروردین ۱۴۰۰
مدت زمانی: ۳ روز
شرح سفر: ساعت ۵:۴۰ صبح به ایستگاه راه آهن دورود نقطه آغاز سفر رسیدم.در ایستگاه با تیم دوم که همسفر ما بودن و اهل تهران بودن آشنا شدیم.
ساعت 6 صبح سوار قطار محلی شدیم.واقعا سوار شدن برخی از مسافرین مانند فیلم های هندی بود،برخی برای گرفتن یک صندلی با تنه زدن و لگد زدن به دیگران سوار قطار شدند که واقعا برای ما اهالی بومی دورود دیدن این صحنه ها و بی فرهنگی ها بجز شرمندگی هیچی نداشت.
خالی از لطف نیست که به ترتیب از دورود تا مقصدمون اسم ایستگاه های اصلی راه آهن رو بدونیم:
دورود- قارون- بیشه- سپید دشت- چمسنگر- کشور- تنگ هفت- تنگ پنج- تله زنگ (شامل حوزه لرستان)
به دلیل شرایط کرونایی قطار فقط در حوزه لرستان تردد دارد.
در قطار برای اینکه مقداری حال و هوای نوروزی داشته باشه، آهنگ های محلی لرستان را همخوانی کردیم و سایر مسافرین هم از این اقدام استقبال کردند و ما رو همراهی کردند.
فاصله ی زمانی ایستگاه راه آهن دورود تا ایستگاه شوی: ۳ الی ۴ساعت با توجه به توقف قطار در مسیر
به ایستگاه تله زنگ رسیدیم.ایستگاهی که در سال پذیرای مهمانان بسیاری است ولی متاسفانه این ایستگاه هیچ امکاناتی نداشت.
در این ایستگاه حتی سرویس بهداشتی هم وجود ندارد، در صورتی که اتاق های خالی زیادی اونجا بود میتونستن ازشون برای سالن انتظار بوفه و… استفاده کنند.
از ایستگاه تا روستا شوی 7 کیلومتر پیاده روی داشت بعد از اینکه کوله های گردشگرا رو روی چهارپا گذاشتیم شروع به پیمایش مسیر کردیم.
متاسفانه افرادی خارج از استان ما وارد این منطقه می شوند و با سرقت وسایل گردشگران،بدنامی این کار را برای ما به جا می گذارند.هر گردشگری که به ما میرسید از دزدیده شدن وسایلش خبر می داد
که بومیان محلی منطقه باید حواسشون بیشتر به امنیت منطقه خودشون باشه که اجازه اینکارو به کسایی که از جای دیگه میان ندن.
بعد از رسیدن به روستای تله زنگ، تو یکی از باغ ها کمپ کردیم.
کمپ کردن تو باغ قوانین خودشو داره مثل هماهنگی و دادن مبلغی به صاحب باغ به عنوان اجاره بها.
پس از صرف شام،استراحت کردیم تا فرا برای پیمایش ادامه مسیر سرحال باشیم. تا صبح نوبتی بیدار بودیم که از چادرها مراقبت کنیم.
صبح کوله ها رو توی چادرها گذاشتیم و به صاحب باغ سپردیمشون شروع به پیمایش مسیر کردیم. مسیر رسیدن به آبشار،تقریبا مسیر صخره ای و سختی است که بعضی جاها باید با کمک وسایلی مانند سیم بکسل و میله مسیر را طی کرد.
تا جایی که “دست به سنگ” داشت دوستان با کمک ما مسیرها رو رد کردن تا به مسیر های صخره ای رسیدیم که خوشبختانه چند سالی هست که با لوله گاردکشی شده و از ریسک خطرش بشدت کم شده ولی بازم بعضی جاهاش سخته که باید با سیم بکسل (طناب فولادی) پایین رفت یا لبه های پرتگاهی داره که باید با طناب آویزان شد.بخاطر شرایط خاص منطقه توصیه میکنم که لیدر محلی یا لیدر راه بلد استانی حتما همراه خودتون داشته باشین.
بعد از رد شدن از مسیرهای کوهی و دست به سنگ استراحت کردیم و مجدد شروع به پیمایش کردیم تا رسیدیم به آبشار شوی.
آبشار اونقد قشنگ بود که همه خستگیشون یادشون رفت.
پوشش گیاهی اطراف آبشار مشتمل بر درختان بید، انجیر، مو،زبان گنجشک، افرا، کیکم و بلوط است. تله زنگ از سطح دریا حدود 450 متر ارتفاع دارد. اما ارتفاع بالای آبشار 846 متر است. نام کوهی که آبشار از فراز آن به پائین میریزد، چورویک است. البته برخی به اشتباه آن را چهل و یک تلفظ میکنند.
در پائین بخش عمودی آبشار، آب بهصورت پله پله تا کف رودخانه جریان دارد. این بخش پوشیده از خزه است. برای رسیدن به زیر آبشار لازم است دو بار از عرض رودخانه عبور کنید. اگر وقت کافی دارید، برای دقایقی هم شده به زیر آبشار بروید. لذتِ رسیدن به زیر آبشار، صدای مهیب آبی که از بالای سر روی شما میریزد، وزش باد و مناظر زیبای روبهرو دریچه جدیدی از لذت طبیعت گردی را به روی شما باز خواهد کرد. برای این کار حتماً با افراد باتجربه همراه شوید.
آبشار دوم یا آبشار سنگ مار در فاصله ۴۵ دقیقه ای از آبشار اول قرار گرفته است.
ابشار ها واقعا خاص و قشنگ بودن …بعد از صرف نهار و استراحت به سمت کمپ برگشتیم.
شب شد که یکی از بچه ها گفت: جلوی چادرم یه چیزی هست. باهم به سمت چادرش رفتیم و بهم رتیل رو نشون داد از اونجایی که میدونستم نیش ندارن و فقط گاز میگیرن با یه ظرف جوری که آسیب نبینه گرفتمش و بردمش خارج کمپ آزادش کردم. هزارپا و رتیل تو منطقه بود اما بخاطر رفت و آمد زیاد گردشگرا خیلی کم شده بودن.
صبح بعد از خوردن صبحانه شروع به جمع کردن وسایل کردیم و به سمت ایستگاه حرکت کردیم و با قطار به شهر دورود رسیدیم.