ظفر پاپی/گهرخبر: محسن ایمانی جودکی یکی از شاعران جوان استان لرستان است که با ذوق هنریای که دارد بسیاری از کلمات لری را در اشعار خود زنده نگه داشته است.
این شاعر اهل پلدختر اشعار خود را در مناسبات و رسومات قوم لر بیان میکند که تحسین بسیاری ازجمله استاد ایرج رحمانپور و استاد علیاکبر شکارچی را به دنبال داشته است.
لرستان دارای شاعران بسیاری بوده است که همگی دارای سبک هستند ولی این شاعر جوان که اینستاگرام اشعار خود را دکلمه میکند و معانی کلمات و اشعار را مینویسند در نوع خود شاید کمنظیر است.
- لطفاً بیوگرافی کوتاهی از خودتان بیان کنید؟
در بهار شاعران پاییز سال ۶۹ در روستای چشمه شیرین واشیان از توابع پلدختر به دنیا آمدم و تحصیلات ابتداییاش را در همان روستا گذراندم. (بهراستی که همان زندگی بود). سال ۸۴ همزمان با آغاز تحصیلات دبیرستان با خانواده به شهر پلدختر نقلمکان کردیم. تحصیلات دبیرستان را در پلدختر گذراندم و آنقدر مبهوت شعر بودم و سرگرم شاعری و شوریدگی که هرگز در ادوار تحصیلی نتوانستم دانشآموز خوبی باشم. در مقطع پیشدانشگاهی به انجمن شعر پلدختر دعوت شدم و از طرف استادان ادبیات پلدختر مورد تحسین و لطف فراوان قرار گرفتم و از همان زمان به مطالعهی حرفهای پرداختم و شعر را بهصورت تخصصی و حرفهای دنبال کردم. بعد از دبیرستان به دانشگاه رفتم و مقطع کاردانی رشته حسابداری را به پایان بردم. خیلیها در کنار زندگیشان شعر هم میگویند اما من همیشه؛ در کنار شعرم گاهی زندگی هم کردهام!
بعد از دانشگاه به خدمت سربازی رفتم و هماکنون کارمند اداره برق شهرستان پلدختر هستم. اخیراً شعر لری میگویم و آنهم به زبان بالا گریوهای که بسیار قدیمی است و خوشبختانه در همهجا اشعارم مورد استقبال بزرگان شعر لری قرار میگیرد چنانکه استاد رحمانپور با لطف فراوانش در جایی نوشت: شعر محسن مرا به وجد میآورد و بینظیر است.
- شعر را از چه سنی و با چه قالبی شروع کردید؟
از کودکی و شاید شش هفتسالگی میتوانستم شعر محلی بگویم؛ مثلاً در مورد اتفاقی یا شخصیت خاصی شعر طنز بگویم حتی در جشنهای مدرسه هم از من میخواستند و شعر میگفتم. آن زمان به سبک بیجار بندی میگفتم یعنی بیت طنز مربوط به شخص یا اتفاق و زوایای دیگر.
- در حال حاضر در چه قالبهایی شعر میسرایید ؟
در حال حاضر در تمام قالبها شعر میگویم حتی لری نیمایی! اما بیشتر کارهایم مثنوی و غزل و دوبیتیاند.
خب قبلاً غزل فارسی را بهصورت تخصصی کارکردهام و مطالعه دیوانها را با جدیت انجام دادهام و از منابع بیشمار شعر فارسی آموختهام.
- به چه دلیل به سرودن شعر محلی روی آوردید؟
اگر بخواهم این سؤال را جواب درستی بدهم کلمات زیادی هست که بهترینشان همان کلمهی لر است. میخواهم بگویم من لرم و به اصالتم عشق میورزم و دارم انجاموظیفه میکنم.
تاکنون چند قطعه شعر سرودهاید؟
همه را نشمردهام ولی میتوانم بگویم حدود یازده تا دفتر تقویم پر کردهام از دستنوشته!
به کدامیک از شاعران لرستانی و ملی علاقهمندید؟
از شاعران لرستان نخست حکیم میرنوروز که جایگاهش در شعر لری جایگاه حافظ است در شعر فارسی و جادوی اشعارش همهگیر است و دوم استاد ایرج رحمانپور که از واژگان شعرش ذوق و هنر و اندیشه میتراود.
از شاعران ملی میتوانم فهرستواری بنویسم خدمت شما
شاعران کهن: فردوسی حافظ سعدی نظامی خیام باباطاهر
شاعران معاصر: نیما یوشیج_ اخوان ثالث_شفیعی کدکنی_ابتهاج_مهرداداوستا (بروجردی)_عماد خراسانی_شهریار_فروغ_پروین اعتصامی_بهار
- آثار چه شاعرانی را بیشتر مطالعه میکنید و در سرودن تحت تأثیر کدام شاعر هستید؟
از لحاظ مطالعه باید بگویم همه دیوانهای شعر خواندنیاند و من هم میخوانم. در سرودن شعر فارسی باید بگویم از همه تأثیر گرفتهام و بیشتر حافظ. در شعر لری اما تحت تأثیر میرنوروز حکیمم که درود خداوند بر او باد.
- تفاوت سرودن شعر محلی با شعر زبان فارسی چیست؟
باید بگویم این دو هرکدام دنیای متفاوتیاند و نباید فقط بهعنوان دو زبان آنها را دید زیرا این دو زبان ترجمان دو فرهنگاند و دو تاریخ و دو زندگی متفاوت…و البته از لحاظ زبانی هم تکنیکهای سخنوری در این دو گاهی تفاوت میکند و ما گاهی ترجمهی دقیق و درستی از شعر لری به زبانی دیگر غیر ممکن است. هرچند با اصل ترجمه شعر موافق نیستم و سخن استاد کدکنی را در این مورد تصدیق میکنم.
- شما از مخاطبانتان چه بازخوردی دریافت میکنید وقتی سرودههایتان را در فضای مجازی برگزاری میکنید؟
مخاطبان بسیار لطف و محبت دارند و حرفهایشان تحسین و تشویق است که نشان از مهربانی این عزیزان دارد
از تمام اقشار جامعه میبینم که از شعر لری من استقبال میکنند حتا عزیزانی که سن کمی دارند و این موجب خوشحالی ست.
راستش من این سبک شعر گفتن را بلد بودم اما در سالهای قبل نمیدانستم ارائهی آن به جامعه چه پیامدی دارد ولیکن استقبال بیش از حد همتباران باعث حیرتم شد و در کمال ناباوری دیدم که استاد رحمانپور میگوید این شعرها مرا به وجد میآورند!
استاد علیاکبر شکارچی در گروههای مجازی در مورد شعرهایم جملات تحسینآمیز مینویسد و من واقعاً اینهمه لطف اساتید را توقع نداشتم
- دایره واژگان محلی شما بسیار غنی است، چگونه توانستید به این غنای ادبی دست پیدا کنید؟
این دایرهی واژگان حاصل دو چیز است: اول آنکه طایفهی ما لری را بهصورت اصیل صحبت میکنند مثلاً همین صحبت کردن را همه میگویند (حرف زده) ولی اقوام من یا میگویند (چاوراو) یا (حالخور)
خب این یک دلیل بود و دلیل دیگر اینکه تمام عمرم که سی برگهاش ورق خورده هرگاه واژهای قدیمی شنیدهام حفظش کردهام.بله همین دو علت است که مرا دایرهای غنی از واژگان اصیل بخشیده است.
- هدف آینده شما در زمینه شاعری چیست؟
هدفم خدمت است به زبان لری و به فرهنگ لری و اصالت ارزشمندمان و همین هدف را پیش میبرم تا چه قبول افتد!
- شما برای زبان و واژگان محلی لرستان چه آیندهای میبینید؟
به این قضیه خوشبین ام زیرا از بین رفتن یک زبان هیچ توجیهی ندارد و این را مردمان ما درک میکنند؛ و انشالله همتباران ما با عشقی که به فرهنگ غنی خود دارند قطعاً زبان لری را به معنای واقعی کلمه زنده میکنند.
از همتباران عزیزم میخواهم به فرهنگ بومی خود عشق بورزند و همیشه دم از اتحاد بزنند و در مقابل تفرقهافکنان بایستند. این را هم عرض کنم که باید در همه زمینهها کار کنیم و مطالبه گر باشیم. اگر کسی شعری میخواند یا سازی مینوازد او را سرزنش نکنید که مثلاً وضع اقتصادی ما خوب نیست چرا تو ساز میزنی؟! هنر جای خودش را دارد و من حد توانم این است که به زبان لری خدمت کنم دیگران هم باید به در سایر امور اقتصادی و ورزشی و … خدمت کنند.
نمونه شعر:
چی دار زرکسه حشک د مشرقون دلم ویدی
شمال عاشقی ورکرد و چم کردی و پکنیدی
مه ویم و کلی کمسایی سقه او دس سلاتت وام
اسریام و رقات نایی دلم واورشو درچیدی
دلی و دین و ایمونی ورز تو هومقطارم وین
بی پوش پینو بیا سیم بو د کوم لا دفد هینون دیدی
تو میشی گیسنیه شویی و سر قاو رفه بن مالی
مه وا سیلت دلم جرس تو ار تابیده جرنیدی
کچونه سیل ناحرت کموداری تیا کالت
هی صد گل جوز کنم واحت که دیه لشم گلپنیدی
مه چی اسپن و ری ازگل دلم چاری چمو دوسه
نظر گن نیفته وت آسام که سیت کردمه تش و دیدی
مه باغی ویم که دامونش بهارن ری و افتاو کرد
گلی سی دل قسم حر دش و دسیا خوت نورچیدی
ای لش بی پر و پیتم کتلکو کرده دسیاته
د چال تشنی اسبیت چه قوری سیش اناییدی
و کوت سینه م بکه سیلی د تور تو چی وش اوماده
منی هیلش زده جفتی د بس دی خاک پشنیدی
رکم وت نیه که دسیاکم میاتن بکنه مووت
دلم هی زیرولینش یا که وش د دیر پوقنیدی
و تیر مرژنیا درت دی بیمه و روعه آردیز
هی جو قیت دیم سی لویاکت که واشو ورترقنیدی
د زیر بار گرون دورو هونی که دیدیه نیسم
و میه هام و بن نازار پته من بس که گشنیدی