این روز برای شهر عزیزم ” دورود”، روز مقاومت در برابر لشگر بعث است.
ظفر پاپی/گهرخبر: پنجشنبه 9 مرداد 1366؛ پنجشنبهای که آن را پنج_سیاه مینامم. در این روز کارگران کارخانه سیمان در کنار همنسلهای خود در جبهه تولید میجنگیدند. امروزه کارخانه سیمان حال روزه خوبی ندارد، کارخانهای که خونها ریخته شد برای سر پا نگهداشتنش ولیکن امروز با کجسلیقگی متصدیان هلدینگ شصتا در حال نفسهای آخر خود است.
فرزند راننده این اتوبوس من هستم. درست متوجه شدید این اتوبوس پدرِ من است. شهید معظم غلامرضا یاراحمدی کارگر کارخانه سیمان دورود.
اون روز، روز مرخصیاش بود؛ ولی به دلیل اینکه همکارش نیامده بود، پدرم بهجای همکارش رفت.
هر چه مادرم صبح آن روز اصرار کرده بود که من خواب بد دیدم و نرو، قبول نکرد که نکرد.
گفته بود تو این موقع نمیشه نیرو نرسانیم جبهه.
آخر قرار بوده یکسری از همکاران خودش رو راهی جبهه کنه.
وقتی هواپیماهای عراقی غرش میکند به سمت دورود و با تمام کوردلی غیرنظامیان صنعتگر رو هدف قرار میدهد، بابا دلش طاقت ندارد تو این موقعیت پیشه بچههایش نباشد. وقتی میدود سمت درب تعمیرگاه یک راکت به سمته کارخانه شلیک میشود و تعمیرگاه را هدف میگیرد. دو ترکش به قامت همچون سرو او برخورد میکند؛ یکی به قلبی که دنیا بهراحتی در آن جای میشد و دیگری که منجر به قطع شدن پا و شاهرگ حیاتی میشد.
آن روز خیلیها شهید شدند؛ پیکر مطهر برخی را بعد از چند روز پیدا کردند؛ این نماد صنعت کشور به لطف فرزندان همان شیر مردها هنوز سرپاست.
پدر، یادِ شما و همکاران شهیدت هنوز پیشه مردمِ شهرم زنده است.
هیچ خاطرهای از شما ندارم، چون من حتی زبان هم باز نکرده بودم که شهید شدی. ولی هرروز با شما زندگی کردم.
فرزند شهید غلامرضا یاراحمدی
توضیح: کارخانه سیمان دورود در طول دوران دفاع مقدس پنج بار مورد تهاجم هوایی و بمباران نیروهای بعثی قرار گرفت و در مجموع این بمبارانها 55 نفر به درجه رفیع شهادت نائل آمدند. کارخانه سیمان دورود در دوران جنگ تحمیلی به واسطه تولیدات خود یکی از نقاط حساس و مورد توجه دشمن بود که تنها در یک مرحله بمباران توسط رژیم بعث عراق 25 نفر را در محدوده کارخانه به شهادت رسیدند.