• امروز : شنبه - ۳ آذر - ۱۴۰۳
25

داستان ظرف غذاي پادشاهي كه سگي آن را دزديد!

  • کد خبر : 4812
  • ۰۸ بهمن ۱۳۹۹ - ۰:۴۷
داستان ظرف غذاي پادشاهي كه سگي آن را دزديد!
تاريخ و روايات و داستان هاي تاريخي پر است از انواع عبرت ها و تجربه ها! روايات و داستان هايي كه بيشتر آنان را بايد با آب طلا نوشت و در برابر ديدگان نصب كرد تا بدانيم و آگاه باشيم كه ساليان بسيار قبل تر از ما افرادي مي زيسته اند كه گاه بر اثر يك اشتباه كوچك،يك انتخاب نادرست يا لغزش به سرنوشتي دچار شده اند كه هيچگاه تصورش را نمي كردند.

تاريخ و روايات و داستان هاي تاريخي پر است از انواع عبرت ها و تجربه ها! روايات و داستان هايي كه بيشتر آنان را بايد با آب طلا نوشت و در برابر ديدگان نصب كرد تا بدانيم و آگاه باشيم كه ساليان بسيار قبل تر از ما افرادي مي زيسته اند كه گاه بر اثر يك اشتباه كوچك،يك انتخاب نادرست يا لغزش به سرنوشتي دچار شده اند كه هيچگاه تصورش را نمي كردند.

تاريخ پر است ار داستان پادشاهاني كه يك شبه به فقر و فلاكت رسيدند و در نهايت كشته شدند و يا افرادي فقير كه يك شبه به بالاترين درجات رسيدند. تاريخ براي عبرت آموزي است همانگونه كه در قرآن كريم آمده است:

آیا اینان سیر در زمین نمی کنند تا بنگرند سرنوشت آنان(طغیانگران پیشین) چگونه شد…؟ «قُلْ سِیرُوا فِی الأرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا کیفَ کانَ عَاقِبَةُ الْمُکذِّبِینَ»[3] بگو سیر در زمین داشته باشید تا بنگرید عاقبت تکذیب کنندگان چگونه شد.

در این آیه و امثال آن، «نظر» هدف سیر در ارض معرفی شده است و «نظر» یعنی «عبرت آموزی.

استاد حسين انصارين در جلد 13 كتاب عرفان اسلامي  نحوه دستگيري عمرو ليث دومين پادشاه سلسله صفاريان و شب اسارت او را به نمايش مي كشد.ظرافت و عبرت آموزي كه در اين داستان نهفته است بسيار در نوع جالب است. روايت اينگونه آمده است:

“عمرو ليث صفارى با چند صد هزار نيروى رزمى و هزاران آمال و آرزو براى جنگ با امير اسماعيل سامانى از خانه بيرون رفت.
هنوز آتش جنگ شعله ور نشده بود كه اسب عمرو سركشى كرده او را نزديك اردوى امير اسماعيل آورد و به چنگ سربازان امير اسماعيل سپرد!!
به دستور امير اسماعيل، عمرو را در خيمه ‌اى در كنار لشگر زندانى كردند، چون شب شد، از امير اسماعيل دستور غذا براى عمرو خواستند، بنا شد غذايى گرم در يك سطل معمولى براى عمرو ببرند، سطلى از غذاى داغ در حالى كه بخار از آن برمى خاست برابرعمرو گذاشتند، در اين حال سگى گرسنه سر رسيد، سر به سطل برد، از داغى غذا پوزه اش بسوخت، با عجله سر از سطل بيرون كرد، دسته سطل به گردن سگ افتاد، سطل را با خود برداشته و با شتاب به بيابان روان شد عمرو خنده بلند و تلخى كرد، زندانبان از او سبب خنده پرسيد، پاسخ گفت: شب قبل رئيس آشپزخانه‌ ام از كمبود مركب جهت حمل آشپزخانه ناله داشت، دستور دادم صد شتر براى حمل وسايل به شترانش اضافه كنند، شب گذشته دويست شتر از حمل آشپزخانه ام عاجز بودند، امشب سگى ظرف غذايم را به راحتى برد، از اين جهت خنده ام گرفت، عمرو مدت كمى اسير امير بود تا كشته شد و ديگر به خانه برنگشت .

دل نبستن به دنياي فاني و در چشم بر هم زدني بر خاك افتادن، از صفات زندگي دنيوي است كه بارها هم در سخنان ائمه به آن تاكيد شده است.داشتن غرور بيش از حد و فراموشي خدا و تمسك به غير نتيجه اش مي شود داستان عمرو ليث. همانگونه كه در داستان بالا مي خوانيم پادشاهي كه وسايل آشپزخانه اش را صد شتر حمل نمي كرده بر اثر يك حادثه به دست دشمن مي افتد و غذاي شبش را سگي مي دزدد.

خداوند تبارك و تعالي در آيه 26 سوره آل عمران مي فرمايد:

“قُلِ اللَّهُمَّ مالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِي الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِيَدِکَ الْخَيْرُ إِنَّکَ عَلي‏ کُلِّ شَيْ‏ءٍ قَديرٌ”

* ترجمه                      

بگو: خداوندا! تو صاحب فرمان و سلطنتى. به هر كس (طبق مصلحت و حكمت خود) بخواهى حكومت مى ‏دهى و از هر كس بخواهى حكومت را مى‏ گیرى و هر كه را بخواهى عزّت مى ‏بخشى و هر كه را بخواهى ذلیل مى ‏نمایى، همه خیرها تنها به دست توست. همانا تو بر هر چیز توانایى.

لینک کوتاه : https://gaharnews.ir/?p=4812

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.