روزگاری شهرم،دورود، صنعتی ترین شهر غرب کشور بود و به دلیل کمبود نیرو از شهرهای همجوار نیرو جذب کارخانجات آن می شد اما اکنون اشتغال در شهرم حال و روز مناسبی ندارد.
جوانان و نیروی کار شهرم یا راهی غربت شده اند یا مانده اند به کارکردن در تاکسی یا زدن مغازه ای که گذران چرخ روزگارشان باشد.
اما اکنون که کاسبی هم چندان رونق ندارد،کرونا مشکلی بر دیگر مشکلات شاغلان شهرم افزوده است و قرار است در کرونایی که کوچکترین تاثیری در آن نداشته اند،۱۵ روز بدون کوچکترین حمایتی تعطیل شوند.
شهر دورود در مجموعه کل کشور از نظر قرنطینه دارای ویژگی هایی است که در هیچ کجا نظیر آن دیده نمی شود، انگار شهر دورود منطقه آزاد است.
هنگامی که تمامی شهرهای کشور در قرنطینه کامل به سر می برند و شهرهایشان کاملا محصور می شود،شهر دورود به واسطه ی نداشتن جاده ی کمربندی ، تمامی ورودی هایش باز است و از شهرهای سیاه،قرمز،نارنجی و…وارد این شهر می شوند و از آن خارج می شوند.
طبق قانون ورود و خروج خودرو از شهرهای قرمز ممنوع است ولی در سطح شهر کارگران و کارمندان بروجردی به راحتی تردد می کنند.
در روزگاری که نیروهای کار دورود آواره شهرهای دیگر هستند، مابقی کسبه شهر باید تاوان ندانم کاری سفرهای نوروزی را بدهند.
تاوان جاده ی کمربندی نداشته ی شهر را باید کاسبانی بدهند که خود هنوز اجاره ماهیانه عقب افتاده اش را نداده است.
جور برگزاری مراسمات ترحیم و فاتحه را باید خانواده کسبه ای بکشد که یکبار هم در این مراسمات فلان کدخدا و فلان شیر جنگی شرکت نکرده اند.
تاوان دورهمایی ها و مهمانی ها را باید پرستاران و پزشکانی بدهند که در خط مقدم درمان بیماران کرونایی هستند.
از گردشگرانی که با مینی و اتوبوس وارد این شهر می شوند دیگر نگویم.
بانک ها هیچ عذر و بهانه ای برای وام های عقب افتاده نمی پذیرند و در صورت عدم پرداخت به سرعت جلوی حساب ضامنین مسدود می گردد
لازم است در این اوضاع کرونایی که کاسبان ما با داشتن وام،چک،کرایه منزل و خرج خانه کوچکترین تاثیری در قرمزی آن نداشته اند، همانند کمربندی نداشته ی شهر،همانند قطارهای مسافربری و همانند گردشگران بی مجوز یا مانند قانون های کرونایی دیگر با آنان برخورد شود و حداقل به جای تعطیلی کامل،ساعت فعالیت آنان را تا ساعات ۱۹ عصر مشخص کنند که این شهروندان هم مشکلات خود را حل نمایند.